English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7853 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
communicator U پیام دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
i signal U پیام ای
message U پیام
messages U پیام
signalled U پیام
signal U پیام
mssg U پیام
signaled U پیام
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
message book U دفتر پیام
transmission U ارسال پیام
message center U مرکز پیام
basegram U پیام از ساحل
procedure message U پیام عادی
drafter U نویسنده پیام
q signal U پیام کیو
video signal U پیام ویدئو
procedure message U پیام معمولی
wilco U پیام را فهمیدم
endings U خاتمه پیام
to send a message U پیام فرستادن
beginning of message U شروع پیام
transmissions U ارسال پیام
monochrome signal U پیام تکرنگ
plain text U پیام کشف
encodes U کد کردن پیام
maydays U پیام اضطراری
sender U فرستنده پیام
burying U کد کردن پیام
mayday U پیام اضطراری
senders U فرستنده پیام
radiotelegram U پیام تلگرافی
meteorological message U پیام هواسنجی
message switching U پیام گزینی
routine message U پیام عادی
privacy U استقلال پیام
message source U منشاء پیام
message feedback U بازخورد پیام
message heading U عنوان پیام
message queuing U صف بندی پیام
message retrieval U استخراج پیام
message retrieval U بازیابی پیام
encode U کد کردن پیام
message source U منبع پیام
plaindress U پیام کشف
signal tracing U ردگیری پیام
cryptogram U پیام پنهانی
bury U کد کردن پیام
diagnostic massage U پیام تشخیصی
buries U کد کردن پیام
telephone message U پیام تلفنی
signal center U مرکز پیام
body U متن پیام
code message U پیام رمز
flash message U پیام انی
signal generator U پیام ساز
heading U سرلوحه پیام
som U اغاز پیام
headings U سرلوحه پیام
fox message U پیام دوباره
general message U پیام عمومی
heliogram U پیام افتابی
immediate message U پیام فوری
bodies U متن پیام
clear text U پیام کشف
dummy message U پیام دروغی
error message U پیام خطانما
end of message U انتهای پیام
end of massage U انتهای پیام
ems dispatch U پیام امس
brightness signal U پیام روشنایی
color burst pedestal U پایه پیام
intelligence signal U پیام خبری
start of message U اغاز پیام
ending U خاتمه پیام
dummy message U پیام فریبنده
burst pedestal U پایه پیام
blanking signal U پیام خاموشی
drafter U منشی پیام
wrong U پیام صحیح نیست
wrongs U پیام غلط است
wrongs U پیام صحیح نیست
trafficked U داده پیام دریافتی
wronging U پیام غلط است
receipt U رسید پیام دریافت شد
wronging U پیام صحیح نیست
receipts U رسید پیام دریافت شد
traffic U داده پیام دریافتی
tape copy U پیام نوار شده
g y signal U پیام روشنایی جی ایگرگ
radiogram U مخابره پیام با بی سیم
multiple address message U پیام چند ادرسه
eom U انتهای پیام essage
wrong U پیام غلط است
trafficking U داده پیام دریافتی
deciphered U ماشین کشف پیام
delivery groups U گروه معروف پیام
synchronizing signal U پیام همزمان ساز
psychogram U پیام نوشته روح
r y signal U پیام روشنایی ار ایگرگ
signal U ارسال پیام به کامپیوتر
drafter U انشا کننده پیام
signalled U ارسال پیام به کامپیوتر
signaled U ارسال پیام به کامپیوتر
enciphere U رمز کردن پیام
flash message U پیام برق اسا
originator U صادر کننده پیام
incoming U پیام دریافتی در کامپیوتر
som U شروع پیام essage
proforma U پیام پیش نویس
originators U اقدام کننده پیام
traffics U داده پیام دریافتی
deciphers U ماشین کشف پیام
originators U صادر کننده پیام
radiographic U پیام رادیوتلگرافی فرستادن
originator U اقدام کننده پیام
burst gate U لامپ پیام گذار
color gate U دریچه پیام رنگی
classification U طبقه بندی پیام
radioed U پیام رادیویی فرستادن
time of origin U زمان ارسال پیام
composite color signal U پیام رنگی مرکب
signal electrode U الکترد پیام ساز
radios U پیام رادیویی فرستادن
transmission security U تامین ارسال پیام
composite television signal U پیام مرکب تلویزیونی
roger U مفهوم شد پیام را گرفتم
radio U پیام رادیویی فرستادن
color difference signal U پیام اختلاف رنگ
classifications U طبقه بندی پیام
b y signal b y U پیام روشنایی ب- ایگرگ
automatic message switching U انتخاب خودکار پیام
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
carrier color signal U پیام رنگ تابی
carrier color signal U پیام رنگی حامل
message precedence U ارجحیت ارسال پیام
massage accounting U ثبت اطلاعات پیام ها
chrominance signal U پیام رنگ تابی
message book U دفتر یادداشت پیام
cipher text U متن پیام رمز
address U نشانی گیرنده پیام
signal to noise ratio U نسبت پیام به همهمه
radioing U پیام رادیویی فرستادن
despatching U عزیمت فرستادن پیام
decoded U کشف کردن پیام
dispatch U عزیمت فرستادن پیام
decodes U کشف کردن پیام
dispatched U عزیمت فرستادن پیام
encode U رمز کردن پیام
dispatches U عزیمت فرستادن پیام
release U اجازه ارسال پیام
released U اجازه ارسال پیام
releases U اجازه ارسال پیام
encodes U رمز کردن پیام
decipher U ماشین کشف پیام
helio U ایینه مخابره پیام
decode U کشف کردن پیام
despatches U عزیمت فرستادن پیام
addressed U نشانی گیرنده پیام
minus color signal U پیام رنگی منفی
addresses U نشانی گیرنده پیام
message switching center U مرکز گزینش پیام
radiograms U مخابره پیام با بی سیم
Recent search history Forum search
1addressed recipient
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
1I will take a loot tonight.
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
2procuring activity
2procuring activity
1scrambling
0rutabaga
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com